.

ما در زندگی روزمره‌ مان چنان در تدارک جهنمی برای نابودی همه چيزيم كه فرصت ديدن و درک دقايق زيبا را از دست می‌دهيم.



۰۷ دی ۱۳۹۴


                                   میراث رها شده سکس‌توریسم
لایلا، پنج ساله‌است. او هر روز کوله‌پشتی‌اش را با دفتر و قلم پر می‌کند و در گوشه‌ای می‌نشیند. آرزویش رفتن به مدرسه است. مادرش می‌گوید پدر آمریکایی‌اش مثل پروانه وقتی شنید باردار هستم، پر کشید و رفت.
ساموئل، پسر آنجلا است. پدر او یک سوئیسی بود که قبل از تولد ساموئل فیلیپین را ترک کرد. آنجلا حالا با یک فیلیپینی ازدواج کرده و به‌خاطر او کار به ‌عنوان رقصنده در بار را کنار گذاشته است.
سکس توریسم تنها مختص مردان نیست. از دهه هفتاد روند رو به رشد آن در نزد زنان نیز قابل مشاهده است. کشورهایی چون جامائیکا، مصر، تونس، ترکیه و کنیا هدف سفر زنان اغلب "مسن‌تر" است. در این‌جا هم رابطه‌ای قدری طولانی‌تر با لعاب عشق دیده می‌شود و پرداخت هزینه مردان گاهی با خرید یک وسیله نقلیه و یا "کادو" صورت می‌گیرد.
گویی سرنوشت تلخ این کودکان و مادران کافی نیست، این کودکان در محل زندگی‌شان اغلب مورد تحقیر و توهین نیز قرار می‌گیرند. اسم این کودک زابرینا است. او پدری آلمانی دارد که هرگز ندیده. هم‌بازی‌هایش او را به‌خاطر تفاوت ظاهری‌اش "ماهی بی‌رنگ" صدا می‌زنند.
بر روی تابلوی ورودی شهر نوشته شده:«به شهر اولونگاپو خانه زیباترین زنان جهان خوش آمدید». این‌جا همان شهری است که کودکان حاصل از سکس‌توریسم این گزارش تصویری در آن زندگی می‌کنند