.

ما در زندگی روزمره‌ مان چنان در تدارک جهنمی برای نابودی همه چيزيم كه فرصت ديدن و درک دقايق زيبا را از دست می‌دهيم.



۲۸ دی ۱۳۹۱

ویلاهای تهران و چهره مخدوش ثروت

ثروت یکی از چهره‌های موفقیت است، اما این چهره در ایران مخدوش است!. در آغاز انقلاب ثروت سرمایه‌داران بسیاری در تهران و شهرستان‌ها به اتهام «طاغوتی» و «مستکبر» بودن مصادره شد و در اختیار نهادهای تازه‌تاسیس قرار گرفت.
 روح‌الله خمینی  در روزهای اول انقلاب گفت:«دلخوش به این مقدار نباشید که فقط مسکن می‌سازیم، آب و برق را مجانی می‌کنیم، اتوبوس را مجانی می‌کنیم. دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت می‌دهیم!!. شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم.!! (...) ما هم دنیا را آباد می‌کنیم و هم آخرت را.!! (...) این دارایی‌ها از غنائم ملت است و مال ملت است و مستضعفین!!. من امر کرده‌ام که به مستضعفین بدهند و خواهند داد.!!»

"عظمت یافتن معنویات!!"، تسلط واژه "مستضعف!" بر جامعه، تبلیغ "ساده زیستن!" و رواج "فرهنگ جنگ و شهادت" تلاش برای کسب ثروت را در سال‌های اول انقلاب اسلامی ایران به خفا راند!.
دوران هشت ساله ریاست جمهوری(!) هاشمی رفسنجانی در ادبیات (خلافت) اسلامی به "دوران سازندگی!" شناخته می‌شود. دورانی که در آن "سرداران سازندگی!" یک به یک سکان اقتصاد را بدست گرفتند.
در همین "دوران سازندگی" بود که برای نخستین بار در روزنامه‌های منتقد همچون "سلام" که موسوی خوئینی‌‌ها مدیریت آن را برعهده داشت، از واژه "رانت خوار" استفاده شد.
به‌طور مختصر رانت‌خوار به کسی گفته می‌شود که با استفاده از "روابط" به امکانات اقتصادی و مالی دسترسی پیدا می‌کند.

نسل جدید ثروتمندان در ایران(اسلامی)، در آغاز "خجالتی" بود. به همین خاطر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور وقت، در ۱۸ آبان ۱۳۶۹ در خطبه اول نماز جمعه تهران گفت: «اظهار فقر و بیچارگی کافی است و این رفتارهای "درویش مسلکانه" وجهه جمهوری(!) اسلامی را نزد جهانیان تخریب کرده است، زمان آن رسیده است که مسئولین به "مانور تجمل" روی آورند!».
نسل جدید ثروتمندان ایران دارای خاستگاه سنتی، برآمده از دل بازار و با پیوندهای دیرینه و گاه خویشاوندی با روحانیت بود. به همین خاطر هم مسئولیت برگزاری "مانور تجمل" بر عهده "آقازاده‌ها" قرار گرفت!.
دیری نپائید که درگیری‌های جناحی و اختلافات درونی باعث برملا شدن "اختلاس‌های" چند میلیارد تومانی شد. بزرگترین نمونه آن اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی بود که هنوز هم بسیاری از زوایای آن پنهان مانده است..
با لرزش‌های شدید قیمت‌ها طی سال‌های گذشته که ناشی از رکود تورمی حاصل از اجرای برنامه هدفمندی یارانه‌ها و تحریم‌ها بود، ثروت‌های ناگهانی بسیاری تولید و جابجا شدند.
ناگهان مسئولیت تعیین قیمت بهای ارز در بازار برعهده فردی بنام "جمشید بسم‌الله!!" قرار می‌گیرد، که گفته شد بازداشت شده، اما دیگر هیچ خبری از او منتشر نشد. دستگیری "جمشید بسم‌الله" هم تغییر فاحشی در نرخ برابری ارز نداد.
محسنی‌اژه‌ای دادستان(!) کل کشور و سخنگوی قوه قضائیه می‌گوید: «اکنون ما جرمی تحت عنوان جرم اقتصادی در قانون نداریم!. مصادیقی داریم که هر کدام مصداقی از فساد اقتصادی است اما یک عنوان به نام فساد اقتصادی که مجازاتی برایش تعریف شده باشد وجود ندارد!!.»

پرسنل يكی از شركت‌های فروش لوازم صوتی و تصويری در ایران ( اسلامی )  كه مسئوليت نصب دستگاه‌های فروخته شده در منزل خريداران را به عهده دارد به روزنامه جام جم می‌گوید:« يكی از ساكنان اين ساختمان‌ها از شركت ما ۲۰ ميليون تومان لوازم صوتی و تصويری خريد كرد، برای هر اتاق خواب يک ست كامل خريد و ديزاين پشت تلويزيون سالن اصلی‌‌اش پنج ميليون خرج برداشت.» این در کشوری اتفاق می‌افتد که حداقل دستمزد کارگران آن تقریبا ۳۹۰ هزار تومان تعیین شده است..
در ایران افرادی هم هستند که با تحصیلات، پشتکار، مدیریت، نوآوری و فعالیت مستمر به ثروت "پاک" دست‌یافته‌اند. اما وضعیت کنونی، چهره ثروت را به‌طور کلی مخدوش کرده است.
هر چقدر هم که این ویلا‌ها چهره شهر را زیبا می‌کنند، اما نگاه بخش اعظم مردم ایران به ثروتمندان، نگاه مثبتی نیست. الگوی کسب ثروت از طریق تولید، تلاش و موفقیت، جای خود را به کسب سریع و بقولی "باد آورده" و سوء استفاده اقتصادی از امکانات و اهرم‌های حکومتی داده است.
ثروت و دارایی در مفهوم کلی آن در ایران( اسلامی ) دارای امنیت نیست و با تغییرات سیاسی در خطر مصادره‌شدن قرار می‌گیرد. چهره آن "ناپاک" شده است و دیگر با خمس و زکات هم تطهیر نمی‌شود. ثروت مسئولیت اجتماعی ایجاد نمی‌کند و مسئولیت اجتماعی‌اش تنها در محدوده "نذر و وقف" باقی مانده که آن هم در پیوند با سیاست قرار گرفته است!.